برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 5
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 46
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 12
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 62
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 56
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 68
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 57
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 60
نیمه شبی سرد داشت با خدا مناجات می کرد که حس کرد کسی آرام در مسجد را باز کرد
و پشت پرده پنهان شد
صدای نفس هایش را میشنید
به روی خودش نیاورد
نمازش را چرب تر کرد
چرب تر و چرب تر
حال خوشی دست
زمان گذشت اما غریبه از پس پرده بیرون نیامد
نزدیک صبح که شد رفت و پرده را کنار زد
دید سگی از سرما به مسجد پناه آورده بود
مهدی جان...برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 57
روزگاری می آید که من نیستم
مثل همه آنهایی که بودن و امروز نیستند
روزگاری می آید که من انگار از اول نبودم
مثل آنها که آمدند و رفتند و کسی از رفتنشان خبری ندارد
چه دنیای ترسناکی است
دنیایی بدون استمرار
دنیای بدون حیات ابدی
دنیای که در آن مهربان تر از مادر نیست
مهدی جان...
برچسب : نویسنده : mahdi-jana بازدید : 58